ای به خار هجر ما را سفته از اوحدی مراغه‌ای غزل 457

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

ای به خار هجر ما را سفته دل

1 ای به خار هجر ما را سفته دل رحمتی کن بر من آشفته دل

2 رنگ رویم سربسر کرد آشکار سر اندر سالها بنهفته دل

3 قصهٔ آتش، که در جان منست بر زبان آب چشمم گفته دل

4 بر امید آنکه او را غم خوری پیش خار غم چو گل بشکفته دل

5 سینهٔ ما را، که خلوتگاه تست از غبار هر خیالی رفته دل

6 پیش ازینم هر کسی می‌داد پند لیک از کس پند ناپذرفته دل

7 شرح بیداری و شبهای ترا اوحدی، زین پس مگو با خفته دل

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر