- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا کوهیست بار دل غم یارست پنداری دل من نیست این کوه گرانبارست پنداری
2 انالحق میزند منصور وار این دل که من دارم درون سینه تنگم سر دارست پنداری
3 شبی دیدم گل روی تو و عمریست بیخوابم صف مژگان بچشمم دسته خارست پنداری
4 دلی دارم چو کوه اما تنی از موی لاغرتر باندام ضعیفم پیرهن بارست پنداری
5 ز شش سو دل شد از اشراق عشق دوست نورانی دل من بارگاه نور انوارست پنداری
6 دماغم زافتاب معرفت روشن شد ای سالک سر سودائی من چرخ دوارست پنداری
7 سر این زاهد خودبین که عیب عاشقان گوید بود از عشق خالی نقش دیوارست پنداری
8 تن من وادی و داود این وادی دل عاشق زند هی نغمه توحید مزمارست پنداری
9 شنید انی انا الله از درخت خویش چون موسی فضای سینه ام سینای اسرارست پنداری
10 چنان سوزد ز سودای غم عشق تو کز تابش دل من در میان شعله نارست پنداری
11 نه از شمشیر تابم روی نز آب و نه از آتش مرا با جان خود در عشق او کارست پنداری
12 زهر غافل مرا سنگ ملامت میخورد بر سر سرای عزلتم دامان کهسارست پنداری
13 توئی یار و حبیب من پرستار و طبیب من دلم مینالد از دست تو بیمارست پنداری
14 صفا را غوص دل از گنج دولت کرد مستغنی مر این نظم دری لؤلؤی شهوارست پنداری