1 ای عقل بو که عشق خلاقی شد عشق آمد و راه زهد زراقی شد
2 میخانه چو گرم گشت و رندان کامل سلطان خرابات به خود ساقی شد
1 خرد پیمانهٔ انصاف اگر یک بار بردارد بپیماید هر آن چیزی که دهقان زیر سر دارد
2 خرد عقل است و پیمانه قناعت نزد درویشان برو مجمل مفصل کن خرد این زیر سر دارد
1 در محیط عشق ما گوهر طلب هفت دریا را نجو دیگر طلب
2 عود دل در مجمر سینه بسوز آنچنان عودی در این مجمر طلب
1 رند مستی جو دمی با او برآ از در میخانهٔ ما خوش درآ
2 مجلس ما را غنیمت می شمر زانکه اینجا خوشتر از هر دو سرا