ای خفته شب از جلال الدین محمد مولوی غزل 611

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد

1 ای خفته شب تیره هنگام دعا آمد وی نفس جفاپیشه هنگام وفا آمد

2 بنگر به سوی روزن بگشای در توبه پرداخته کن خانه هین نوبت ما آمد

3 از جرم و جفاجویی چون دست نمی‌شویی بر روی بزن آبی میقات صلا آمد

4 زین قبله به یاد آری چون رو به لحد آری سودت نکند حسرت آنگه که قضا آمد

5 زین قبله بجو نوری تا شمع لحد باشد آن نور شود گلشن چون نور خدا آمد

عکس نوشته
کامنت
comment