ای در غم بیهوده از جلال الدین محمد مولوی غزل 1872

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان

1 ای در غم بیهوده رو کم ترکوا برخوان وی حرص تو افزوده رو کم ترکوا برخوان

2 از اسپک و از زینک پربادک و پرکینک وز غصه بیالوده رو کم ترکوا برخوان

3 در روده و سرگینی باد هوس و کینی ای غافل آلوده رو کم ترکوا برخوان

4 ای شیخ پر از دعوی وی صورت بی‌معنی نابوده و بنموده رو کم ترکوا برخوان

5 منگر که شه و میری بنگر که همی‌میری در زیر یکی توده رو کم ترکوا برخوان

6 آن نازک و آن مشتک آن ما و من زشتک پوسیده و فرسوده رو کم ترکوا برخوان

7 رخ بر رخ زیبایان کم نه بنگر پایان رخسار تو فرسوده رو کم ترکوا برخوان

8 گر باغ و سرا داری با مرگ چه پا داری در گور گل اندوده رو کم ترکوا برخوان

9 رفتند جهان داران خون خواره و عیاران بر خلق نبخشوده رو کم ترکوا برخوان

10 تابوت کسان دیده وز دور بخندیده وان چشم تو نگشوده رو کم ترکوا برخوان

11 بس کن ز سخن گویی از گفت چه می جویی ای بادبپیموده رو کم ترکوا برخوان

عکس نوشته
کامنت
comment