1 ای ریخته خونم بدو چشم خونریز ناکرده ز خون ناحق من پرهیز
2 تیز از دل سخت گشته تیغ مژه ات تیغیست بلی ز سنگ می گردد تیز
1 هزار شکر که تقدیر شد زمانه نواز زمانه را به صلاح خلل نماند باز
2 نماند آنکه زند مقصد از تعلل دم نماند آنکه کند کام بر توقع باز
1 قرآن صفات جاه و جلال محمد است احکام شرع شرح کمال محمد است
2 اخبار انبیا که سراسر شنیده یک یک بیان حسن خصال محمد است
1 ز ضعف تاب تردد دگر نماند مرا خوشم که ضعف ز سرگشتگی رهاند مرا
2 فغان که آرزوی وصل آن دو چشم سیاه چو میل سرمه بخاک سیه نشاند مرا