دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم
- 1
- 2
- 3
- 4
- 5
- 6
- 7
- 8
1 دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم چه کنم با که بگویم چه خیال اندیشم؟
2 کاش بر من نرسیدی ستم عشق رخت که فرو مانده به حال دل تنگ خویشم
3 دلبرا نازده در مار سر زلف تو دست چه کند کژدم هجران تو چندین نیشم
4 همچو دف می‌خورم از دست جفای تو قفا چنگ‌وار از غم هجران تو سر در پیشم
5 آبرویم چه بری آتش عشقم بنشان کمتر از خاکم و بر باد مده زین بیشم
6 گر به جان ناز کنی گر نکنم در رویت تا بدانی که توانگر دلم ار درویشم
7 دم به دم در دلم آید که دم کفر زنم تا به جان فتنهٔ آن طرهٔ کافر کیشم
8 عقل دیوانه شد از سعدی دیوانه مزاج با پریشانی از آن بر سر حال خویشم
دیدگاه‌ها **