- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو آشفته دیدی که شد کار ما نگشتی دگر گرد بازار ما
2 میازار ما را، که کار خطاست دلیری نمودن به آزار ما
3 به فریاد ما گر چنین میرسی به گردون رسد نالهٔ زار ما
4 دل ما ننالیدی از چشم تو اگر جور کردی به مقدار ما
5 بجز ما نخواهد خریدن کسی متاعی که بستی تو در بار ما
6 چه خسبی؟ که شبهای تاریک خواب نیامد درین چشم بیدار ما
7 مریز اوحدی را نمک بر جگر که شوریده او میکند کار ما