- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای سنایی کسی به جد و به جهد سر گری را سخنسرای کند
2 یا کسی در هوا به زور و به قهر پشه را با شه یا همای کند
3 من چو چنگش به چنگ و طرفهتر آنک او ز من ناله همچو نای کند
4 باز رفتن بر اشترست ولیک نالهٔ بیهده درای کند
5 نه شکرخای نیست در عالم که کسی یار چرم خای کند
6 لاجرم دل بسوخت گر او را دل همی نام دلربای کند
7 کافر ار سوخته شود چه عجب چون همی نام بت خدای کند
8 پس چو دون پروریست پیشهٔ او ز چه رو او سوی تو رای کند
9 کانچه خلقان به زیر پای کنند او همی بر کنار جای کند
10 کی سر صحبت سران دارد آنکه پیوسته کار پای کند