🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی
سنایی غزنوی

ای سنایی ز آستان نتوان از سنایی غزنوی قصیده 140

قصیده 140 ام از 1794 قصاید

ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33

1 ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان زان که روحانی رود بر آسمان از آستان

2 هر که چون نمرود با صندوق و با کرکس رود خیره باز آید نگون نمرودوار از آسمان

3 با کمان و تیر چون نمرود بر گردون مشو کان مشعبد گردش از تیرت همی سازد کمان

4 چون ملک بر آسمان نتوان پرید ای اهرمن کاهر من سفلی بود چون تن ملک علوی چو جان

5 همچو جان بر آسمان از آستان رفتی سبک گر نبودی تن ز ترکیب چهار ارکان گران

6 بندگی کن چون خدایی کرد نتوانی همی زان که باشد بنده را در بند چون تن را توان

7 در نهان خویش پس چون ریسمان گم کرده‌ای تا سر تو پای شد پای تو سر چون ریسمان

8 گر نهان داری سر خود را به تن در چون کشف خویشتن را چون کشف باری سپر کن ز استخوان

9 چشم روشن بین ما گر چون فلک بیند ترا چشم را چون خارپشت از تن برون آور سنان

10 ور چو ماهی جوشن عصمت فروپوشیده‌ای ز آتش فتنه چو ماهی شو به آب اندر نهان

11 در نهاد خویش چون خرچنگ داری چنگها تا به چنگ آری به هر چنگی دگرگون نام و نان

12 بر نهاد خویشتن چون عنکبوتی بر متن گر همی چون کرم پیله بر تنی بر خانمان

13 هر زمان چون آب گردی خیره گرد آبخور هر نفس چون باد گردی خیره گرد بادبان

14 تا دهان دارد گشاده اژدهای حرص تو چون نهنگ اندر کشد آزت همه ملک جهان

15 گر چو گرگ و سگ بدری عیبه‌های عیب را چون بهایم عاجزی در پنجهٔ شیر ژیان

16 ور به گوش هوش و چشم دل همی کور و کری از ملک چون نکته گویم چون تویی از انس و جان

17 تا تو با طوطی به رازی خیره چون گویم سخن تا تو با جغدی و با شاهینی اندر آشیان

18 گر ضعیفی همچو راسو دزد همچو عکه‌ای ور حذوری همچو گربه همچو موشی پر زیان

19 طیلسان بفگن که دارد طیلسان چون تو مگس یا نه بر آتش چو پروانه بسوزان طیلسان

20 از کلاغ آموز پیش از صبحدم برخاستن کز حریصی همچو خوکی تندرست و ناتوان

21 چون خبزد و گردی اندر مستراح از بهر خورد نحل وار از بهر خوردن رو یکی در بوستان

22 خون مخور چون پشه و چون کیک شادان بر مجه تا نمانی خیره مالیده به دست این و آن

23 گر ز پیری زانو از سر برگذاری چون ملخ زیر خاک و خشت باشد همچو مورانت مکان

24 طمطراق اشهب و ادهم کجا ماند ترا کاشهب و ادهم ز روز و شب تو داری زیر ران

25 همچو غوک اندر دهان مار مخروش از اجل کز خروشت دست بی‌دادی فرو بندد زبان

26 اندرین ماتم دو کف بر فرق کژدم وارنه کی کند چون حرز سودت زاری و بانگ و فغان

27 حرز ابراهیم پیغمبر همی خوان زیر لب کآتش نمرود گردد بر نهادت گلستان

28 چون درخت ارغوان خونابه بار از دیدگان تا شود گوهر سرشگت چون سرشگ ارغوان

29 گر بود چون سرو سر سبزی و پیروزی ترا در کمر بندند گلها همچو نی پیشت میان

30 هم بهار عمر تو دوران چرخ آرد به سر بی‌بقا گردی چو گل بر شاخ و خار اندر خزان

31 اعتماد و تکیه کم کن بر بقا و بود خویش آنچه باقی ماند از عمرت بپرد در زمان

32 هر بقا کان عاریت دادند یک چندی ترا چون نباشد باقی ای غافل به جز فانی مدان

33 گر تو باشی مهربان ور پند و حکمت بشنوی کس نباشد بر تو مانند سنایی مهربان

سنایی غزنوی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان قصیده 140 ام از 1794 قصاید در دیوان اشعار سنایی غزنوی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان

شاعر شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان چه کسی است ؟

شاعر شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان سنایی غزنوی می باشد.

شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان چیست ؟

قالب شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان قصیده است

سبک شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان چیست ؟

سبک شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر ای سنایی ز آستان نتوان شدن بر آسمان چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
سنایی غزنوی

ای سنایی ز آستان نتوان از سنایی غزنوی قصیده 140

قصیده 140 ام از 1794 قصاید
بنر