گفتی از جور فراقت چه بمن از طبیب اصفهانی غزل 86

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

گفتی از جور فراقت چه بمن می گذرد

1 گفتی از جور فراقت چه بمن می گذرد آنچه از باد خزانی بچمن می گذرد

2 خونم از شوق بجوش آمده ای همسفران تا کجا حرف عزیزان وطن می گذرد

3 بسراغم همه جا گریه کنان می آئی گر بدانی که بغربت چه بمن می گذرد

4 طرفه راهیست ره عشق که هر کس سرکرد از غم جان و ز اندیشه تن می گذرد

5 لب ز افسانه فروبند که در محفل عشق سخن آنجا همه از تیغ و کفن می گذرد

6 بگذرد بر دلم از یاد وطن آنچه طبیب بعقیق از غم حرمان بیمن می گذرد

عکس نوشته
کامنت
comment