🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی
ادیب الممالک فراهانی

ای که گفتی ملک از ادیب الممالک فراهانی غزل 79

غزل 79 ام از 872 غزلیات

ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24

1 ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم با سپاه اشک و فوج آه این کشور گرفتم

2 همت مردان راه حق ازین صد ره فزون شد هر چه گوئی بیش از این همتت باور گرفتم

3 لیک سخت اندر شگفتم زآنکه گفتی از نکویان ساعتی دلبر گرفتم ساعتی دل بر گرفتم

4 از کنار خوبرویان سوی بدنامی نرفتم وز درخت نیکنامی تخم کشتم برگرفتم

5 بوسه را اقرار داری وز کنار انکار داری یا چنان اقرار انگاری چنین منکر گرفتم

6 چون حکیمان جهان گفتند کار، از کار خیزد ایندو را من لازم و ملزوم همدیگر گرفتم

7 بوسه مفتاح کنار آمد کنار از وی نشاید کاین کنار از جویبار خلد من خوشتر گرفتم

8 گر نمی جستی کنار ایدر چرا برگرد بوسه گشته ای من عقل را شاهد بر این محضر گرفتم

9 عقل گوید چون زمام نفس در دست دل آمد قلب را مشرک شمردم نفس را کافر گرفتم

10 جز که فرمائی بعون حق زمام نفس مشرک از کف دل با کمند همت حیدر گرفتم

11 قل هوالله را بشیطان هیولا بردمیدم آیت سبح المثانی زال پیغمبر گرفتم

12 هر کجا منصور بودم عقل را یاور شمردم هر زمان مغلوب گشتم شرع را داور گرفتم

13 رهبرم جوع و سهر بودند در سرآء و ضرآء ایندو تن را در بیابان طلب رهبر گرفتم

14 بردم از ظلمات کثرت پی بآب خضر وحدت خاتم از دست سلیمان تاج از اسکندر گرفتم

15 گاه از سفره شهود اندر غذای روح خوردم گاه از کوزه وجود اندر می احمر گرفتم

16 جرعه حیوان ننوشم از کف خضر پیمبر چون ز دست ساقی کوثر می کوثر گرفتم

17 با ولای چارده تن ز اولیا هفتاد نوبت هفت گردون سودم و آهو ز هفت اختر گرفتم

18 در جوانی مادر رز را بخاک تیره کردم چون زمان پیری آمد پیش از او دختر گرفتم

19 دادم از کف طره سیمین بران و اندر پی آن اشک چون سیماب جاری بر رخ چون زر گرفتم

20 سبزهای این چمن کمتر ز خضرآء الدمن شد لاله زار خاکیان را تل خاکستر گرفتم

21 کی ز خضرآء الدمن روشن شود چشمم که اکنون بالش از خورشید و فرش از طارم اخضر گرفتم

22 جلوه دیدار اندر خلوت اسرار دیدم مرگ را پیش از زمان نیستی زیور گرفتم

23 سال و ماهم جملگی اردیبهشت و فروردین شد کی به دل اندیشه از مرداد و شهریور گرفتم

24 چشمت ای پروانه مات جلوه شمع هدی شد عنقریب از آتش غیرت تراپی پر گرفتم

ادیب الممالک فراهانی از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم غزل 79 ام از 872 غزلیات در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی می باشد
شعر قالب : غزل سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم

شاعر شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم چه کسی است ؟

شاعر شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم ادیب الممالک فراهانی می باشد.

شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم چیست ؟

قالب شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم غزل است

سبک شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم چیست ؟

سبک شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم سبک نوین است

مضمون اصلی شعر ای که گفتی ملک درویشی نه بی لشکر گرفتم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ادیب الممالک فراهانی

ای که گفتی ملک از ادیب الممالک فراهانی غزل 79

غزل 79 ام از 872 غزلیات
بنر