ای خراب اسرارم از جلال الدین محمد مولوی غزل 2197

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو

1 ای خراب اسرارم از اسرار تو اسرار تو نقش‌هایی دیدم از گلزار تو گلزار تو

2 کشته عشق توام ور ز آنک تو منکر شوی خط‌هایی دارم از اقرار تو اقرار تو

3 می‌گدازم می‌گدازم هر زمان همچون شکر از شکرها رسته از گفتار تو گفتار تو

4 شب همه خلقان بخفته چشم من بیدار و باز همچو بخت و طالع بیدار تو بیدار تو

5 چند گویی مر مرا کز کار چون کاهل شدی راست گویی ای صنم از کار تو از کار تو

6 ای طبیب عاشقان این جمله بیماریم هست زان دو نرگس بیمار تو بیمار تو

7 ای دم هشیاریم بی‌هوش هشیاری تو ای دم بی‌هوشیم هشیار تو هشیار تو

8 چشمه‌ها بر دل بجوشد هر دم از دریای تو چشم دل پرک زن انوار تو انوار تو

9 شمس تبریزی که عالم اندک اندک بود از عطا و بخشش بسیار تو بسیار تو

عکس نوشته
کامنت
comment