- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یاد من کردی به سامانگشت ناز هستیام نام دل بردی قیامت کرد ساز هستیام
2 تخم عجزم پرتنک سرمایهٔ نشو و نماست سجدهای میدانم و بس نو نیاز هستیام
3 تنگ ظرفی احتیاطم ورنه مانند حباب بحر میبالد زآغوش گداز هستیام
4 همچو شمعم هر نگه داغی دگر ایجاد کرد اینقدر یارب که فرمود امتیاز هستیام
5 من هم از موهومی ساز نفس غافل نیام تاکجا خواهد دمید افسون طراز هستیام
6 صبحم و در پردهٔ شب زندگانی می کنم بینفس خوابیدهاست افسانه ساز هستیام
7 گر همه توفان شوم کیفیتم بیپرده نیست عشق درگوش عدم خواندهست راز هستیام
8 ای شرار رفته از خود پر به بیرنگی مناز دیدهام رنگی که من هم بینیاز هستیام
9 سایه را بر خاک ره پیداست ترجیح عروج اینقدر من نیز بیدل سر فراز هستیام