مرا خواندی از جلال الدین محمد مولوی غزل 1541

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

مرا خواندی ز در تو خستی از بام

1 مرا خواندی ز در تو خستی از بام زهی بازی زهی بازی زهی دام

2 از آن بازی که من می دانم و تو چه بازی‌ها تو پختستی و من خام

3 تویی کز مکر و از افسوس و وعده چو خواهی سنگ و آهن را کنی رام

4 مها با این همه خوشی تو چونی ز زحمت‌های ما وز جور ایام

5 چه می پرسم تو خود چون خوش نباشی که در مجلس تو داری جام بر جام

6 مرا در راه دی دشنام دادی چنین مستم ز شیرینی دشنام

عکس نوشته
کامنت
comment