1 زدست مو کشیدی باز دامان ز کردارت نبی یک جو پشیمان
2 روم آخر بدامانی زنم دست که تا از وی رسد کارم بسامان
1 غم عالم همه کردی ببارم مگر مو لوک مست سر قطارم
2 مهارم کردی و دادی به ناکس فزودی هر زمان باری ببارم
1 ز بوی زلف تو مفتونم ای گل ز رنگ روی تو دلخونم ای گل
2 من عاشق زعشقت بیقرارم تو چون لیلی و من مجنونم ای گل
1 شب تار است و گرگان میزنند میش دو زلفانت حمایل کن بوره پیش
2 از آن کنج لبت بوسی بموده بگو راه خدا دادم بدرویش
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی