- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طاعت پیر مغان کن وز همه بیگانه باش اول از میخانه بودی آخر از بتخانه باش
2 کشتگان عشق، می از کاسه سر می خورند چون که سر را خاک خواهد خورد گو پیمانه باش
3 کاذبی در عشق، اگر خاکسترت گردد خموش پا چو در میدان سربازان نهی مردانه باش
4 آنچه در رخسار گل آبست در شمع آتش است عندلیبت گر نمی خوانند رو پروانه باش
5 تا مقیم خانه ای تسخیر و افسونت کنند گر پری می بایدت رو ساکن ویرانه باش
6 شکر لله در سرت از عشق هست اندیشه ای اندک اندک مشق این سودا کن و دیوانه باش
7 تا ازو غافل شدی خوردی «نظیری » زخم تیر صد نظر بر دامگاه و یک نظر بر دانه باش