- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای نرگست به خلق در فتنه بازکن وی سنبل تودست تطاول درازکن*
2 چشمانت را حذر بود از دیدن رقیب همچون مریضکان ز مرگ احترازکن
3 الفت چگونه دست دهد بین ما وشیخ ماکار بر حقیقت و او بر مجازکن
4 ما در درون میکده صهبا به جام ربز شیخ از درون صومعه گردن درازکن
5 با دشمنان ز ضعف دم از دوستی زدیم چون ملحدی به خاطر مردم نمازکن
6 کار بهار و یار به دور اوفتدکه هست دایم بهار نازکش و یار نازکن