جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

بباید از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1319

غزل 1319 ام از 6329 غزلیات

بباید عشق را ای دوست دردک

1 بباید عشق را ای دوست دردک دل پردرد و رخساران زردک

2 ای بی‌درد دل و بی‌سوز سینه بود دعوی مشتاقیت سردک

3 جهان عشق بس بی‌حد جهانست تو داری دیدگان نیک خردک

4 چه داند روستایی مخزن شاه کماج و دوغ داند جان کردک

5 بجز بانگ دفت نبود نصیبی چو هستی چون خصی در روز گردک

6 اگر خواهی که مرد کار گردی ز کار و بار خود شو زود فردک

7 چو چیزی یافتی خود را تو مفروش به پیش هر دکان مانند قردک

8 که دعوی مردیت بی‌جان مردان بدان آرد که گویندت که مردک

9 اگر ناگاه مردی پیش افتد به خون خود دری کاری نبردک

10 تو دیده بسته‌ای در زهد می‌باش به تسبیح و به ذکر چند وردک

11 مکن شیخی دروغی بر مریدان ار آن ناز و کرشمه ای فسردک

12 شه شطرنجی ار تو کژ ببازی به شمس الدین تبریزی تو نردک

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بباید عشق را ای دوست دردک

شاعر شعر بباید عشق را ای دوست دردک چه کسی است ؟

شاعر شعر بباید عشق را ای دوست دردک جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر بباید عشق را ای دوست دردک در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر بباید عشق را ای دوست دردک چیست ؟

قالب شعر بباید عشق را ای دوست دردک غزل است

مضمون اصلی شعر بباید عشق را ای دوست دردک چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی