ای مسلمانان ندانم چارهٔ از سنایی غزنوی غزل 264

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم

1 ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم یا مگر سودای عشق او ز سر بیرون کنم

2 عاشقی را دوست دارم عاشقان را دوستر صدهزاران دل برای عاشقی پر خون کنم

3 سوختم در عاشقی تا ساختم با عاشقان عاجزم در کار خود یارب ندانم چون کنم

4 آتشی دارم درین دل گر شراری بر زنم آب دریاها بسوزم عالمی هامون کنم

5 آب دریاها بسوزد کوه‌ها هامون شود من ز دیده چون ببارم آب‌ها افزون کنم

6 مسکن من در بیابان مونس من آهوان هر کجا من نی زنم از خون دل جیحون کنم

7 گر شبی خود طوق گردد دست من در گردنش طوق فرمان را چو مه در گردن گردون کنم

عکس نوشته
کامنت
comment