- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آینهٔ حسن تمنای تو جانها اوراق گلستان ثنای تو زبانها
2 بیزمزمهٔ حمد تو قانون سخن را افسرده چو خون رگ تار است بیانها
3 از حسرت گلزار تماشای تو آبست چون شبنم گل آینه در آینهدانها
4 بیتاب وصال است دل اما چه توان کرد جسم است به راهت گره رشتهٔ جانها
5 آنجا که بود جلوهگه حسن کمالت چون آینه محو است یقینها و گمانها
6 از مرحمت عام تو در کوی اجابت گمگشته اثرها به تک و پوی فغان ها
7 از قوت تأیید تو تحریک نسیمی بر بحر کشد از شکن موج کمانها
8 در چارسوی دهر گذر کرد خیالت لبریز شد از حیرت آیینه دکانها
9 در پرده دل غیر خیالت نتوان یافت جولانکده پرتو ماهند کتانها
10 در دیده بیدل نبود یک دل پر خون بیداغ هوای تو در تن لالهستانها