1 ای وزیری که ملک و جاه تو را از سماوات و ارض بیرون ارض
2 از زمانه شکایتی دارم بر ضمیر تو کرد خواهم عرض
3 که در ایّام دولت تو، یکی که دعای تو باشد او را فرض
4 نخورَد هیچ چیز الاّ غم نکند هیچ کار الاّ قرض
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 اوّل استادی که عشق و حسن را تقسیم کرد عاشقان را صبر و خوبان را جفا تعلیم کرد
2 طوبی قدّ تو را از راست بینان هر که دید در سرافرازی بر او قدّ تو را تقدیم کرد
1 افسوس که ره بینان یک یک ز نظر رفتند وز راه سبکباری با هم به سفر رفتند
2 پای از سر و جان بر کف در راه رضا بودند از یار چو فرمان شد مجموع به سر رفتند
1 کجا روم که مرا جز درت پناهی نیست به جز عنایت تو هیچ عذرخواهی نیست
2 سرم فدای رهت باد تا نگویندت که در طریقهٔ عشق تو سر به راهی نیست
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **