- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من آخرت رحمی نیاید بر دل مسکین من
2 سوزناک افتاده چون پروانهام در پای تو خود نمیسوزد دلت چون شمع بر بالین من
3 تا تو را دیدم که داری سنبله بر آفتاب آسمان حیران بماند از اشک چون پروین من
4 گر بهار و لاله و نسرین نروید گو مروی پرده بردار ای بهار و لاله و نسرین من
5 گر به رعنایی برون آیی دریغا صبر و هوش ور به شوخی درخرامی وای عقل و دین من
6 خار تا کی لالهای در باغ امیدم نشان زخم تا کی مرهمی بر جان دردآگین من
7 نه امید از دوستان دارم نه بیم از دشمنان تا قلندروار شد در کوی عشق آیین من
8 از ترش رویی دشمن وز جواب تلخ دوست کم نگردد شورش طبع سخن شیرین من
9 خلق را بر ناله من رحمت آمد چند بار خود نگویی چند نالد سعدی مسکین من