ای به دیدار تو روشن چشم از سعدی شیرازی غزل 472

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من

1 ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من آخرت رحمی نیاید بر دل مسکین من

2 سوزناک افتاده چون پروانه‌ام در پای تو خود نمی‌سوزد دلت چون شمع بر بالین من

3 تا تو را دیدم که داری سنبله بر آفتاب آسمان حیران بماند از اشک چون پروین من

4 گر بهار و لاله و نسرین نروید گو مروی پرده بردار ای بهار و لاله و نسرین من

5 گر به رعنایی برون آیی دریغا صبر و هوش ور به شوخی درخرامی وای عقل و دین من

6 خار تا کی لاله‌ای در باغ امیدم نشان زخم تا کی مرهمی بر جان دردآگین من

7 نه امید از دوستان دارم نه بیم از دشمنان تا قلندروار شد در کوی عشق آیین من

8 از ترش رویی دشمن وز جواب تلخ دوست کم نگردد شورش طبع سخن شیرین من

9 خلق را بر ناله من رحمت آمد چند بار خود نگویی چند نالد سعدی مسکین من

عکس نوشته
کامنت
comment