-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخ دلدار را نقاب توئی چهره یار را حجاب توئی
2 بتو پوشیده است مهر رخش ابر بر روی آفتاب توئی
3 شد یقینم که پیش اهل یقین پرده شک و ارتیاب توئی
4 بر سر بحر بینهایت او سر بر آورده چون حباب توئی
5 تو سرابی به پیش اهل نظر گرچه دعوی کنی که آب توئی
6 نگرفتم ترا بهیچ حساب باز دیدم که در حساب توئی
7 برتو است این عذاب گوناگون علت این همه عذاب توئی
8 آنکه ناخورده او می ازلی مست گردید و شد خراب توئی
9 مغربی این خطاب با کس نیست آنکه با اوست اینخطاب توئی