ای نقاب از روی ماه آویخته از سنایی غزنوی غزل 370

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

ای نقاب از روی ماه آویخته

1 ای نقاب از روی ماه آویخته صبح را با ماهتاب آمیخته

2 در خیال عاشقان از زلف و رخ صورت حال و محال انگیخته

3 آسمان خاک بیز از کوی تو سالها غربال دولت بیخته

4 عقل ترسا روح عیسی روی را در چلیپاهای زلف آویخته

5 از لطافت باد آب و آب باد هم برون برده ز سر هم ریخته

6 ای سنایی بهر خاک کوی تو ز آبروی و دین و دل بگریخته

عکس نوشته
کامنت
comment