- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی یار هی مردم از درد جدایی رحمی ای دلدار هی
2 ای طبیب من چو انصاف است، بیرحمی چرا میتوان یک بار آمد بر سر بیمار هی
3 بعد مردن بر مزارم بگذر ای سرو روان زندهام کن باز از یک جلوه رفتار هی
4 میکنی بر رغم من با غیر الفت شرم دار عاقبت خواهی پشیمان گشت از این کردار هی
5 عزل و نصب حسن و خوبی پنج روزی بیش نیست زود خواهی کرد از این کرده استغفار هی
6 آنچه با ما کرده در خوابی ز خویش آگه نهای میشوی آخر از این خواب گران بیدار هی
7 گفتهات بیجا بود قصاب و کردارت خطا داد از این گفتار و صد فریاد از این کردار هی