رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی از قصاب کاشانی غزل 296

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی یار هی

1 رخ نمودی عاشقم کردی گذشتی یار هی مردم از درد جدایی رحمی ای دلدار هی

2 ای طبیب من چو انصاف است، بی‌رحمی چرا می‌توان یک بار آمد بر سر بیمار هی

3 بعد مردن بر مزارم بگذر ای سرو روان زنده‌ام کن باز از یک جلوه رفتار هی

4 می‌کنی بر رغم من با غیر الفت شرم دار عاقبت خواهی پشیمان گشت از این کردار هی

5 عزل و نصب حسن و خوبی پنج روزی بیش نیست زود خواهی کرد از این کرده استغفار هی

6 آنچه با ما کرده در خوابی ز خویش آگه نه‌ای می‌شوی آخر از این خواب گران بیدار هی

7 گفته‌ات بیجا بود قصاب و کردارت خطا داد از این گفتار و صد فریاد از این کردار هی

عکس نوشته
کامنت
comment