تو خطان را دوست می دارد از فضولی بغدادی غزل 281

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ام

1 تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ام من چو مجنون نیستم در عاشقی مردانه ام

2 خضر می گویند بر سر چشمه‌ای بردست راه قطره گویا چکیده جایی از پیمانه ام

3 عقل را هر لحظه تکلیفیست بر من در جهان بی تکلف با عجب دیوانه همخانه ام

4 درد دل با سایه می گویم نمی یابم جواب غالبا او را بخواب انداخته افسانه ام

5 متصل از درد عشق و طعنه عقلم ملول می رسد هر دم جفا از خویش و از بیگانه ام

6 تا کشیده بر گلت از سنبل مشگین نقاب می خلد صد خار هر دم بر جگر از شانه ام

7 به که بر دارم فضولی رغبت از ملک جهان نیستم گنجی که باشد جای در ویرانه ام

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر