- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رفتی چو می از ساغر و دیگر ننشستی ای اشک دمی بر مژهٔ تر ننشستی
2 جان سختی حرص اینهمه مقدور که باشد زد بر کمرت بار دل این در ننشستی
3 نامحرمی عافیتت طرفه جنون داشت پرواز هم افسرد و ته پر ننشستی
4 ای قطره دماغت نکشد ننگ فسردن خوشباش که بر مسند گوهر ننشستی
5 چون آتش ازین جاه که خاکست مآلش گو شعله نبالیدی و اخگر ننشستی
6 ای سایه چنین پهن که چیدهست بساطت آخر تو ز خاک آنهمه برتر ننشستی
7 بر مسند اقبال که جز نام ندارد چون نقش نگین یکدوعرق ننشتی
8 عالم همه افسانهٔ تکلیف صداع است آه ازتو درین مجلس اگر بر ننشستی
9 ناراستی از جادهٔ فهمت به در انداخت بودی خط تحقیق و به مسطر ننشستی
10 گر مفلسی و شهرت جاهیست ضرورت تشهیر کمی نیست که بر خر ننشستی
11 بیدل همه تن حلقه شدی لیک چه حاصل در خاک نشستی و بر آن در ننشستی