-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ترک حق نعمت عاشق شناختی رفتی و ساختی ز جفا هر چه ساختی
2 کردار من به پای سپردی و کوفتی گرد هوای خویش گرفتی و تاختی
3 با تو به دل چنان که توان ساخت ساختم بر من ز حیله هر چه توان باخت باختی
4 نتوانی ای نگارین گفتن مراکه تو از بندگان خویش مرا کم نواختی
5 گویا حدیث ما و توگفت، ای بت،آنکه گفت «ای حق شناس رو که نکو حق شناختی »