-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای رخت چون ماه نخشب وی لبت لعل بدخش از نگاهی عمر کاهی وز نگاهی روح بخش
2 فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات هست در بحر رمل این قطعه با تاب و درخش
3 باشد از الحان موسیقی نوای دیف رخش سومین اقلیم و چارم آذرخش و باد رخش
4 دزدمه سیاره سبع و گزینش خاصیت عاق، ز بهر ابلق و سد گیس و میمون عکس رخش
5 گردناسیخ تباهه وز تنور آمد بلسک هست بلگن منجنیق و تیره و تاریک رخش
6 اسبها را دان همی شبدیز و گلگون و کهر ابرش و بور و سمند است و کرنگ و خنک و رخش
7 آن لحاف کهنه پرپنبه را چبغوت دان پوستین کهنه و رخت و لباس ژنده سخش
8 صمغ می باشد پنانک هم بناست، کندر است مقل ارزق را خشل دان اوفه اسب است و خش
9 هست انجیدن حجامت حاجمش گرا بود استره موسی شمر، لغزیدن پایست شخش
10 نسیه پستادست باشد نقد دستادست دان دست پیمان مهر و پستادست میدان بهره بخش
11 فسق کشود، پلمه تهمت یلغدر بیدین و داد هوش واژن، خلسه و ضایع زبون و سست پخش
12 ز چه، زن اندر نفاس و نیز دشتان حائض است وحم را میدان کرایش قیمت هر چیز اخش
13 خط بطلان را شمر کشمیده، دستوری است اذن انجمن محفل بود اورنگ تخت و صدر تخش
14 ارضه رشمیز است و سوسه کرم گندم خواره دان کشکرک را مرغ عقعق دان درخت آویز جخش
15 غده دشپل باشد و خوکک خنازیز آمده است سلعه کاید برون از زیر گردن هست چخش
16 کعب اشتا لنگ و پای افراز را پاچیله دان ساغری کیمخت و چسته هم سرین باشد فرخش
17 توپ کشگنجیر و روئین دیگ و دیگ مبخراست تیر چرخ آمد فشنگ و بمب و موشک تیر تخش