دانی که شوخ خوش سخن خوش از سحاب اصفهانی غزل 12

سحاب اصفهانی

آثار سحاب اصفهانی

سحاب اصفهانی

دانی که شوخ خوش سخن خوش کلام ما

1 دانی که شوخ خوش سخن خوش کلام ما حرفی که ناورد به زبان چیست؟ نام ما

2 حاصل شود به نیم نگاه تو کام ما ای لطف ناتمام تو عیش تمام ما

3 پرسید نام ما بت شیرین کلام ما گویی زدند سکه ی دولت به نام ما

4 گفتم به دل که تا به که ئی بی قرار گفت: چندانکه هست در کف عشقش زمام ما

5 هم گریه های ماست به جا در خیال وصل هم خنده ی فلک به خیالات خام ما

6 در عهد نیست کس به جهان چون تو بی ثبات زآنسان که در وفا و ثبات و دوام ما

7 گر دل نمی کشید چنین آه آتشین یا رب که می کشید ز چرخ انتقام ما؟

8 ما را به بزم خود به گمان رقیب خواند ما شادمان از این که کند احترام ما

9 گفتم که با کس آن بت شیرین سخن (سحاب) گوید سخن نه اینکه جواب سلام ما

عکس نوشته
کامنت
comment