- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای جبینت ماه و رویت آفتاب می فتد بر خاک کویت آفتاب
2 گرد عالم هست سرگردان چون من روز و شب در جست و جویت آفتاب
3 فتنه می یابد ز مویت روزگار نور می گیرد ز رویت آفتاب
4 روز بر ما تیره و شب شد دراز تا نهان شد زیر مویت آفتاب
5 روز و شب می سوزد و جان می دهد همچو شمع از آرزویت آفتاب
6 کس نباشد مرد میدانت که هست عنبرین چوگان و گویت آفتاب
7 می روی وز دور مانند جلال چشم می دارد به سویت آفتاب