1 ای بت کشمیر و سرو کشمر ای حور دلارام و ماه دلبر
2 چون بتکده آزرست مسجد از روی تو ای نگار آزر
3 ای دوست مؤذن تو را ز ایزد بفزود از آنت زینت و فر
4 قدر تو نداند مؤذن تو بی قدر بود به مسجد اندر
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ز سر گیتی پیر بوده جوان شد که سلطان گیتی ملک ارسلان شد
2 زمین پادشاهی جهان شهریاری کزو تاج خورشید و تخت آسمان شد
1 جاهم چو بکاهد خرد فزاید کارم چو ببندد سخن گشاید
2 زینگونه نکوهیده باد از ایزد آن کس که مرا بر هنر ستاید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به