- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زدی بتیغم و از جبهه تو چین برخاست باین خوشم که ترا چینی از جبین برخاست
2 نشست بر رخ گلها زرشگ گرد ملال چو سنبل ترت از گرد یاسمین برخاست
3 مرا که ذوق اسیری کشد بصید گهی ازین چه سود که صیاد از کمین برخاست
4 چه کرده ام؟ که بقصدم چو آسمان افکند خدنگی، از دو جهان بانگ آفرین برخاست
5 ترحمی! که ز جور سپهر، رفته طبیب چنان زکار، که نتواند از زمین برخاست