شنیدی تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 1903

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

شنیدی تو که خط آمد ز خاقان

1 شنیدی تو که خط آمد ز خاقان که از پرده برون آیند خوبان

2 چنین فرموده است خاقان که امسال شکر خواهم که باشد سخت ارزان

3 زهی سال و زهی روز مبارک زهی خاقان زهی اقبال خندان

4 درون خانه بنشستن حرام است که سلطان می خرامد سوی میدان

5 بیا با ما به میدان تا ببینی یکی بزم خوش پیدای پنهان

6 نهاده خوان و نعمت‌های بسیار ز حلواها و از مرغان بریان

7 غلامان چو مه در پیش ساقی نوای مطربان خوشتر از جان

8 ولیک از عشق شه جان‌های مستان فراغت دارد از ساقی و از خوان

9 تو گویی این کجا باشد همان جا که اندیشه کجا گشته‌ست جویان

عکس نوشته
کامنت
comment