- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن شنیدی که با سکندر راد گفت در پیش مردمان استاد
2 کی شده فتنه بر جهانگیری غافل از روز مرگ وز پیری
3 باز عمر تو چون کند پرواز نبود با هیچ کس دمساز
4 هرکسی گوشهای دگر گیرد ورچه شاهی به بنده نپذیرد
5 در جهان بهتر از کم آزاری هیچ کاری تو تا نپنداری
6 عمر کرکس از آن بُوَد بسیار که نبیند کسی از او آزار
7 تا از او جانور نیازارد جز به مردار سر فرو نارد
8 باز اگر کبک را نکشتی زار سال عمرش فزون شدی ز هزار
9 زانکه از کرکس او ضعیفترست طعمه و جای او لطیفترست
10 هرکه خون ریختن کند آغاز زود میرد بسان باشه و باز
11 چون نمودم در این سخن برهان سخن آغاز کردم از نسیان