1 تو یار مرا ندیدهای معذوری زان روی گلی نچیدهای معذوری
2 از گلشن عشق یار بوئی نوزید در زهدستان چریدهٔ معذوری
1 عشق پرداز ما مرا دریاب ای بلای خدا مرا دریاب
2 سوخت از آتش هوس جانم بردم آبم هوا مرا در یاب
1 بده ساقی آن جام لبریز را بده بادهٔ عشرت انگیز را
2 میی ده که جان را برد تا فلک درد کهنه غربال غم بیز را
1 جمال تست بروز آفتاب روزن ما خیال تست بشبها چراغ مسکن ما
2 گرفت از تن ما ذره ذره داد بجان زیمن عشق تو شد رفته رفته جان تن ما