داری تمام عالم اگر آشنا از اسیر شهرستانی غزل 302

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

داری تمام عالم اگر آشنا یکی است

1 داری تمام عالم اگر آشنا یکی است از توست هر چه خواهی اگر مدعا یکی است

2 آیینه دار تفرقه باشد حضور دل صد جلوه بیش و ساغر گیتی نما یکی است

3 در آب و خاک میکده دل دویی مباد درد ته پیاله و صاف وفا یکی است

4 داریم قاتلی که ز یاد خرام او گرد خرابه دل و آب بقا یکی است

5 در دانه تو دید فلک پاک گوهری هر چند سعی کامل نشو و نما یکی است

6 گر چشم پاک هست ز آلودگی چه باک نور چراغ مسجد و میخانه ها یکی است

7 پرواز خنده گل شوخ هوای کیست زلف پری و جلوه بال هما یکی است

8 گر عیب از هنر نشناسیم دور نیست صد رنگ جلوه هست که در چشم ما یکی است

9 گلدسته حواس ز یک رشته بسته اند داری دل درست اگر مدعا یکی است

10 آسوده باش اسیر که از فیض یکدلی تأثیر آب و آتش و خاک و هوا یکی است

عکس نوشته
کامنت
comment