- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 علم داری عمل نه دانکه خری بارِِ گوهر بری و کاه خوری
2 استر ار هست بدْ رگ و ظالم خربهای خواجه از چنین عالم
3 دانشت هست کار بستن کو خنجرت هست صف شکستن کو
4 بوی از آن کوی خود نیابی از آن کاین فلان مذهبست و آن بهمان
5 تو روان کرده از بَطَر قرقر کان فلان ملحد آن فلان کافر
6 در نگر خواجه در گریبانت تا به جا مانده است ایمانت
7 غم خود خور ز دیگران مندیش توبرهٔ خویشتن بنه در پیش
8 این همه مظلمت چه باید بُرد گر یقینی که میبباید مرد