تو درنیافته ای لذت از نظیری نیشابوری غزل 287

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

تو درنیافته ای لذت وفا هرگز

1 تو درنیافته ای لذت وفا هرگز دلت به مهر نگردیده آشنا هرگز

2 همه فرایض جور و جفا به جای آری نمی شود ز تو بدعهدی قضا هرگز

3 به هر بلا که کنی مبتلا ملاطفتست که چاشنی ندهد عشق بی بلا هرگز

4 خلل پذیر نگردد به هیچ عصیان عشق که این چراغ نمی میرد از هوا هرگز

5 به بی نیازی همت چنان غنی شده ام که التفات ندارم به کیمیا هرگز

6 گران فروخته ما جان و دل به جلوه تو تو چون کریم نگردیده بر قفا هرگز

7 «نظیری » از پی حرص مراد کمتر رو نمی رسد غم عالم به انتها هرگز

عکس نوشته
کامنت
comment