1 آلت کشتن داری صنما غمزه و کارد زین دو ناکشته ز دستت نرهد جانوری
2 تو مرا جانی و چون با تو بوم جانوری زنده گردم که ز دیدار تو یابم نظری
3 می بترسم که مرا روزی بکشی تو از آنک جانور کشتن نزد تو ندارد خطری
1 تا توانی مکش ز مردی دست که به سستی کسی ز مرگ نجست
2 ماهی ار شست نگسلد در آب بسته او را به خشکی آرد شست
1 از دو دیده سرشک خون بارم چون ز گفتارهات یاد آرم
2 باز ترسم که آگهی یابند به ستم خویش را فرو دارم
1 ماه صیام آمد این ملک به سلامت فرخ و فرخنده باد ماه صیامت
2 آمد ماه بزرگوار گرامی و آسود از تلخ باده زرین جامت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به