- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زبسکه داشتی ای گل همیشه خوار مرا نماند پیش کسان هیچ اعتبار مرا
2 بسی امید بدل داشتم چو روی تو دید زدست رفت و نیامد بهیچ کار مرا
3 عجب اگر نروم از میان که مجنون دوش بخواب آمد و بگرفت در کنار مرا
4 هنوز سوزدم از داغ آرزوی تو دل گهی که لاله دمد از سر مزار مرا
5 دوای خود زکه جویم که تا تو برگشتی شدست دشمن جان آنکه بود یار مرا
6 نه من زسنگ جفای تو دل شکسته شدم که در فراق، چنین ساخت روزگار مرا
7 بشهر و کوی فغانی کسم نمیباید که نیست بی مه خود هیچ جا قرار مرا