زبسکه داشتی ای گل از بابافغانی شیرازی غزل 20

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

زبسکه داشتی ای گل همیشه خوار مرا

1 زبسکه داشتی ای گل همیشه خوار مرا نماند پیش کسان هیچ اعتبار مرا

2 بسی امید بدل داشتم چو روی تو دید زدست رفت و نیامد بهیچ کار مرا

3 عجب اگر نروم از میان که مجنون دوش بخواب آمد و بگرفت در کنار مرا

4 هنوز سوزدم از داغ آرزوی تو دل گهی که لاله دمد از سر مزار مرا

5 دوای خود زکه جویم که تا تو برگشتی شدست دشمن جان آنکه بود یار مرا

6 نه من زسنگ جفای تو دل شکسته شدم که در فراق، چنین ساخت روزگار مرا

7 بشهر و کوی فغانی کسم نمیباید که نیست بی مه خود هیچ جا قرار مرا

عکس نوشته
کامنت
comment