داشتی مخصوص من تا لطف از اسیر شهرستانی غزل 22

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

داشتی مخصوص من تا لطف عام خویش را

1 داشتی مخصوص من تا لطف عام خویش را کردی آزاد از غم عالم غلام خویش را

2 در محبت داده ام آیینه دل را جلا پخته ام در آتشی سودای خام خویش را

3 عشق نگذارد که بنشیند غباری بر دلم کی کند ساقی به خاک آلوده جام خویش را

4 خاطر صیاد چون شد جمع از صید اسیر کرد رشک گلستان فیض دام خویش را

عکس نوشته
کامنت
comment