- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو شیرین که گهی پیشش رسیدی نمک بودی که بر ریشش رسیدی
2 چو مرغی تشنه کابی بینداز دام نه آن یابد نه بی آن گیرد آرام
3 سپهر افسون غم در وی دمیدی دلش از هوش و هوش از وی رمیدی
4 شدی از دست چون شوریده کاران به ماندی بی خبر چون سایه داران
5 سحر تا شام خارا سوختی زاه میان خار غلطیدی شبانگاه
6 گهی در آرزوی چشم دلبند زدی بر چشم آهو بوسهای چند
7 گهی در گوشه با مرغان نشستی ز وحشت دل بدیشان باز بستی