1 ای دوست مرادید همی نتوانی بیهوده چرا روی زمن گردانی
2 بیجرم و جنایتی که از من دانی چون پیر خر از نیش، زمن ترسانی
1 بفرخنده فال و بفرخنده اختر به نو باغ بنشست شاه مظفر
2 بروز مبارک، ببخت همایون به عزم موافق، به رای منور
1 مرا بپرسید از رنج راه و شغل سفر بت من آن صنم ماهروی سیمین بر
2 نخست گفت که جانا ترا چه شد که چنین شکسته گونه ای و کار بر تو گشته غیر
1 حدیث نوشدن مه شنیده ای به خبر بکاخ در شو و ماه و ستارگان باز نگر
2 مرا ز نو شدن مه غرض مبارکی است چو ماه بینی بشتاب و روزگار مبر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به