می مخور ور خوری از ملک‌الشعرا بهار مثنوی 572

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

می مخور ور خوری مدام مخور

1 می مخور ور خوری مدام مخور جز شب آن هم میان شام مخور

2 عرق ساده به ز کنیاک است به ز مرفین و جرس و تریاک است

3 چون ز پنجه شدی به سال فزون بایدت خورد گندمی افیون

4 این من از ده طبیب بشنیدم خود ازو نیز چیزها دیدم

5 گر تو را نیست حال معده خراب می‌توان خورد گاهگاه شراب

6 چون به‌دست آیدت شراب کهن همره شام یک دو جام بزن

عکس نوشته
کامنت
comment