ای مست غافل از من و خونین از فضولی بغدادی غزل 368

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

ای مست غافل از من و خونین جگر مشو

1 ای مست غافل از من و خونین جگر مشو من از تو بی خودم تو ز من بی خبر مشو

2 کارم بسوز و گریه فتادست در غمت غافل ز جان سوخته و چشم تر مشو

3 ترسم که بی خبر شوی از حال عاشقان ای مست ناز می مخور و مستتر تر مشو

4 ای سرو با نظاره روی تو زنده ام می میرم از فراق تو دور از نظر مشو

5 غیر از رکی نماند ز ضعفم بر استخوان با من مگو که تیر بلا را سپر مشو

6 ای دل بس است بر من بی دل بلای عشق رو از برم تو نیز بلای دگر مشو

7 از راه عشق خیز فضولی که فتنه خاست زین بیشتر مقید این رهگذر مشو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر