1 ای چشم دل خواب نئی بیداری ای مغز سرم مست نئی هشیاری
2 سیری سری علامتی آثاری فتحی کشفی قیامتی دیداری
1 اگر آن مرغ که رفت از بر من باز آید باز بشکسته پر روح بپرواز آید
2 مرغ باغ ملکوتست دل من که پرید بهوائی که اگر صعوه رود باز آید
1 شبی که دیده بدیدار دوست باز کنم دم سپیده ز خورشید احتراز کنم
2 بود وضوی من از آب چشم و طاعتم این که رو بقبله ابروی او نماز کنم
1 قومی بگرد کوی فنا راهبر شدند بر چشم دل کشیده و صاحب نظر شدند
2 صاحب نظر شدند که از دار اقتدار در کوی فقر آمده و خاک در شدند