ترا که دیده نباشد نظر چگونه از شمس مغربی غزل 190

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

ترا که دیده نباشد نظر چگونه کنی

1 ترا که دیده نباشد نظر چگونه کنی بدین قدم که تو داری سفر چگونه کنی

2 ترا که هیچ ز احوال خود خبر نبود بگو ز حال خود دیگران را خبر چگونه کنی

3 نکره هیچ مریدی چگونه شیخ شوی پسر نبوده کسی را پدر چگونه کنی

4 ترا که نیست خبر از جهان زیر و زبر ز زیر عزم جهان زبر چگونه کنی

5 نکرده محو فراموش نقش لوح وجود حدیث عشق ندانم زبر چگونه کنی

6 چو نیست هیچ وقوفت ز صنعت اکسیر به‌پیش اهل نظر مس زر چگونه کنی

7 نگشته کوکب وار صفت مسخر و مایل نه مشتری و ز زهره قمر چگونه کنی

8 بمغربی چو رسیدی روان روان بگذر از او نبرده نصیبی گذر چگونه کنی

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر