1 ای روی زردفام تو بر گردن نزار همچون بلندنی که بود بر بلندیی
2 آنگه که مادر تو ترا داشت در شکم هر ساعتی ز رنج زمین را بکندیی
3 نه ماه رنجت از چه کشید او که بعد از آن از کس همی فگند که از کون فگندیی
1 تا لب تو آنچه بهتر آن برد کس ندانم کز لب تو جان برد
2 دل خرد لعل تو و ارزان خرد جان برد جزع تو و آسان برد
1 گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند صدهزاران ماه آن شب خدمت ماهی کند
2 باد لطفت گر به دارالملک انسان بروزد هر یکی را بر مثال یوسف چاهی کند
1 چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را یا سلامت خود مسلم نیست مر عشاق را
2 هر کرا با عشق خوبان اتفاق آمد پدید مشتری گردد همیشه محنت مخراق را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به